- باز خریدن
- دوباره خریدن
معنی باز خریدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطع کردن، ترک کردن
از نو خریدن، دوباره خریدن، چیز فروخته را دوباره خریدن، کسی را با دادن پول از قید و بند یا اسیری رهانیدن
خشک شدن
اعطا کردن، هدیه کردن
به هم برخوردن، تصادف کردن، مصادف شدن، رو به رو شدن، برای مثال بیامد که خواهد ز گردان نبرد / نگهبان لشکر بدو بازخورد (فردوسی - ۴/۳۱)
گشاده کردن (در و مانند آن) گشوده کردن مفتوح ساختن، وا کردن گره
مقابل بستن، گشودن، وا کردن، کنایه از آمادۀ کار کردن، دایر کردن، کنار رفتن، گشودن گره، کنایه از به روشنی بیان کردن یک مطلب پیچیده، روشن کردن رادیو یا تلویزیون، گشودن راه، اصلاح موی سر یا صورت، عزل کردن، منهدم کردن، جدا کردن چیزی از چیز دیگر
غم خوردن و تیمار داشتن
باز خریدن دوباره خریدن، خریداری کردن: (و انکه خواهی از بلایش و اخری جان او را در تضرع آوری) (مثنوی)
در علم زیست شناسی نوعی باز تیره رنگ با چشم های سرخ که پرهای پشتش سیاه است، خشینه، برای مثال تا نیامیزد با زاغ سیه باز سپید / تا نیامیزد با باز خشین کبک دری (فرخی - ۳۷۸)
Open, Unfasten, Unfold, Unfurl
открывать , расстегивать , развертывать , разворачивать
öffnen, aufmachen, entfalten
відкривати , розстібати , розгорнути
otwierać, rozpiąć, rozkładać, rozwinąć
打开 , 解开 , 展开
abrir, desabotoar, desdobrar, desenrolar
aprire, slacciare, spiegare
abrir, desabrochar, desplegar
ouvrir, défaire, déplier, déployer
openen, losmaken, ontvouwen
เปิด , ปลด , คลี่
membuka
فتح , فكّ
खोलना , खोलना , फैलाना
לפתוח , לשחרר , לפשט , לפרוש
開ける , 緩める , 広げる
열다 , 풀다 , 펼치다
açmak, çözmek
kufungua